برای پسرم
آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی، اگر هنگام غذا خوردن لباسها ... یم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است صبور باش و درکم کن ... یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی تکراری را برایت تعریف کنم وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم، با تمسخر به من ننگر وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند، فرصت بده و عصبانی نشو وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند، دستانت را به من بده، همانگونه که تو اولین قدمها...
نویسنده :
مامانی
16:44
فقط 2روز دیگه
فقط ٢ روز دیگه پسر نازم کم کم داری بزرگ میشی داری یک ساله میشی ولی اینو بدون که برای من همیشه کوچولو می مونی. دوسسسسسسسسسسست دارم ...
نویسنده :
مامانی
15:43